دیروز سر اتاق بودم و تا عصری همه کمدا و کتابخونه و اینا رو مرتب کردم.بهار بیدار شد و با ه اینا که بیرون کار داشتن رفت و فرا اومد و منم یکم استراحت کردم و رفتم سراغ گردگیری و همه جا تمیز و مرتب شد.الان پرده اتاق و انداختم ماشین که بعد بزنمش و یه جاروی درست و حسابی هم بهش بزنم و کار اتاق تمومه.
امروز گروه درمانی دارم و از صبح یه کاری داشتم که نرسیدم خونه رو مرتب کنم برای همین کارهای معمولی و روتین خونه مونده و اومدم یه پست بنویسم و برم سراغ کارها و نهار از دیروز مرغ مونده که فقط یکم باید برنج بزارم.دو روزه کانال های ماهواره مون پرش داره.نمی دونم پارازیته یا باید کسی و بیارم درستش کنه.حالا تا امشب صبر می کنم درست نشد زنگ می زنم.سرگرمی بهار دیدن شبکه های آشپزی و ایناست و این جوری نمی دونم چه جوری سرش و گرم کنم.
به این نوشتن نیاز داشتم تا یکم انرژیم شارژ بشه.امروز احتمالا نرسم برم سر اتاق بهار مگه یه کمد یا چند تا کشو.حتما و حتما آرایشگاه هم باید برای روز شنبه مثلا وقت بگیرم.
و خدایی که در این نزدیکی ست...